- حسن بکول (حَ سَ بَ)
ده کوچکی است از دهستان اکرادساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران و 58 هزارگزی کرج. دارای 48 تن جمعیت. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
معنی حسن بکول - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(حَ سَ نِ تَ کَ)
لغت نامه دهخدا
فرزند شانی تکلو، شاعر شاه عباس اول بود. و در جوانی در 1067 هجری قمری درگذشت و ’ثانی’ تخلص میکرد. (ذریعه ج 9 ص 183 و 241)
(حَ سَ بُ بُ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. در 18هزارگزی جنوب خاوری فریمان و 6 هزارگزی جنوب باختری شوسۀ عمومی مشهد به فریمان. دامنه و معتدل است. 260 تن سکنۀ شیعۀ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن و میوه جات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
(حَ سَ نِ بَ)
لغت نامه دهخدا
ابن محمد بن عمروک قرشی تیمی بکری، ملقب به صدرالدین و مکنی به ابوعلی نیشابوری دمشقی. محتسب صوفی بود و مصر را سیاحت کرد و در آنجا در 656 هجری قمری درگذشت. او راست: ’اربعی البلدان’ ذیل تاریخ دمشق از ابن عساکر. (هدیهالعارفین ج 1 ص 282)
(حَ سَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است جز دهستان سهندآباد، بخش بستان آباد شهرستان تبریز، 20هزارگزی جنوب بستان آباد، 15هزارگزی شوسۀ بستان آباد به تبریز. جلگۀ سردسیر. سکنۀ آن 366 تن شیعۀ ترک زبان. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)